. آیة 60 از سورة نور، آن جا که پیرزنان را از حکم پوشش استثنا کرده و میفرماید :
<والقواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن
ثیابهن غیر متبرجات بزینة و ان یستعففن خیر لهن>
زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند که امید ازدواج
ندارند، باکی نیست. در حالی که خود را به زیوری نیاراستهاند و قصد خودنمایی ندارند جامة خویش به زمین نهند، و اگر از این نیز خودداری
کنند برایشان بهتر است .
اگر پوشش، فریضهای دینی نبود جایی برای استثنای زنان بازنشسته
نبود. این استثنا نشان میإهد که دیگران باید خود را بپوشانند و این
طایفه را باکی نیست، گرچه برای اینها نیز پوشش بهتر است.
2. در آیة خمار به جز فرازی که مورد نقد نویسنده بود، فرازهای دیگر نیز میتواند مورد استناد واقع شود مانند:
«و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفبن من زینتهن»
و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود.
آیا میتوان گفت پوشش بر زن لازم نیست، اما نباید به گونهای راه رود که زینتهای پنهان او آشکار شود؟
از این آیه به اولویت میتوان لزوم پوشش را استفاده کرد.
خلاصه در دلالت قرآن بر اصل پوشش شک و تردید نیست. وجوب پوشاندن سر و گردن، بالای سینه و زینتهای پنهان از آیات استفاده میشود.
البته حکم مواردی چون صورت، دو دست، دو قدم، ذراع و چانه را شاید نتوان به روشنی از آیات استفاده کرد و باید از احادیث کمک گرفت.
اما این سخن نویسنده که «تنها دو حدیث بر پوشش دلالت دارد
که آنها نیز خبر واحدند و خبر واحد حجت نیست»؛ نیز ناتمام است
زیرا اخباری که بر پوشش دلالت دارد بسیار زیاد بوده و قابل خدشه نمیباشند. احادیث بسیاری در لابهلای کتب حدیث و تاریخ پراکنده است
و با مضامین مختلف بر لزوم پوشش دلالت دارد. در این جا فهرستوار به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. احادیثی که چگونی و زمان نزول آیة حجاب را بیان میدارد.{11}
2. روایاتی که زنان برهنه را اهل آتش معرفی میکند.{12}
3. روایاتی که قاعدگی دختر را زمان حجاب و پوشش معرفی میکند.{13}
4. روایاتی که چگونگی حجاب زنان در حج و احرام را بیان میدارد.{14}
5. روایاتی که نگاه به زنان را برای ازدواج، تجویز میکند.{15}
6. روایاتی که از نگاه کردن مردان به زنان منع میکند.{16}
در هر یک از این عناوین، احادیث متعددی نقل شده که در مجموع اطمنیان و یقین به صدور آنها از معصوم حاصل می شود.
البته به جز اینها عناوینی دیگری بر این مطالب دلالت دارد که عناوین یاد شده نمونهای از آن بود.
علاوه بر آیات و روایات، تمامی فقهای اسلامی از تمامی فرق، بر لزوم پوشش زن اتفاق نظر دارند. گر چه در برخی از فروع آن اختلاف نظر وجود دارد.
حاصل آن که، این شبهه که پوشش دستوری دینی نیست، نه با آیات قرآن سازش دارد و نه احادیث و
روایات مسلم و قطعی آن را تأیید میکند و نه اجماع عالمان و فقیهان اسلامی آن را بر میتابد.
[1]. محمد سعید العشماوی، حقیقة الحجاب و حجبة الحدیث، ص 107.
[2]. همان، ص 39.
[3]. محمد سعید العشماوی: حقیقة الحجاب و حجبة الحدیث، ص 6.
[4]. همان، ص 37.
[5]. همان، ص 18.
[6]. محمد سعید العشماوی: ص 14.
[7]. همان، ص 14.
[8]. الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 227.
[9]. مرتضی مطهری:مسأله حجاب، ص 171.
[10]. مرتضی مطهری، مسأله حجاب، ص 176ـ 177.
[11]. الطبقات الکبری، ج 8، ص 106ـ107 و 173ـ175.
[12]. نثر الدر، ج 1، ص 224، محمد بن حسن حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 14، ص 19.
[13]. محمد بن حسن حر عاملی: وسایل الشیعه، ج 3، ص 294 و 297، و ج 7، ص 168ـ169.
[14]. ابن سعد بصری: الطبقات الکبری، ج 8، ص 494؛ المعجم الکبیر، ج 23،ص 280.
[15]. محمد بن حسن حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 14، ص 60ـ61؛ محمد بن یزید قزوینی: سنن ابن ماجه،ج 1، ص 599.
[16]. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 171ـ172؛ محمد بن عیسی: سنن الترمزی، ج 5، ص 101.
البته برای زنان پیامبر به جهت موقعیت اجتماعی آنان شدیدتر است. و باید توجه داشت که سخن گفتن از ورای حجاب به معنای حبس زنان در خانه نیست و همچنین مربوط به پوشش به معنای نوع لباس هم نمیباشد بلکه یک سنت خانوادگی را بیان میدارد که مردان وارد جایگاه زنان نشوند. و اگر خواستهای از آنان داشتند از پشت دیوار تقاضا کنند.{ 9}
به تعبیر دیگر در مکانی که زنان زندگی میکنند و به طور طبیعی پوشش رسمی به تن ندارند نباید سرزده وارد شد، بلکه باید از پشت در یا دیورا با آنان ارتباط برقرار کرد. بلی اگر لباس و پوشش رسمی به تن کنند و از آن مکان بیرون آیند، دیگر منعی در کار نیست. لذا صحابة پیامبر از زنان وی مسأله میپرسیدند و پیامبر زنانش را در جنگها همراه خویش میبرد و...اینها همه شاهد است که مقصود از پرسش از ورای حجاب چیست؟
آیة دوم، آیة خمار (نور(24): 31) بود. شبهه این است که خداوند در این آیه، فارقی میان زنان مؤمن و غیر مؤمن بیان کرده است و این، در دورههای مختلف متغیر است و ثابت نیست.
در پاسخ باید گفت این آیه در آغاز، زنان را فرمان میدهد که از نگاه خود بکاهند، پاکدامن باشند و زینتهای غیرآشکار را بپوشانند و خمار را بر گردن و بالای سینه رها کنند. همانگونه که مشابه این دستورها به مردان داده شد، که از نگاه خود بکاهند و پاکدامنی پیشه کنند. با این سیاق، آیه درصدد تعدیل عرف نیست، بلکه فرمانی است به مردان و زنان در خود نگهداری و پاکدامنی. البته نسبت به زنان دو دستور ویژه هم صادر شده یکی پوشیدن زینتهای پنهان و دیگری کیفیت برسر انداختن خمار.
آیة سوم، آیة جلباب (احزاب(33): 59) است. عشماوی معتقد است این آیه میخواهد تمایزی میان کنیزان و زنان آزاده برقرار کند و امروز بردهداری از میان رفته، پس موضوع حکم منتفی است. وی در این جهت به تعدیل ذیل آیه استناد میکند.
حق آن است که آیه، تفسیری دیگر نیز دارد که با اصول قرآنی سازگار است.[10] زیرا طبق تفسیر پیش گفته، زنان آزاد باید خود را بپوشانند تا مورد اذیت قرار نگیرند و مفهومش ان است که اگر کنیزان مورد اذیت فرار گیرند معنی در میان نیست. با این که اذیت و آزار نسبت به کنیز و آزاده ناروا است و تفاوتی در میان نیست، اما تفسیر دیگری که از آیه میشود، این است که زنان پیامبر و زنان مؤمن خود را بپوشانند تا از این طریق به عنوان زنانی نجیب و عفیف شناخته شوند و بیماردلان به آنان طمع نکنند. بنابراین در این فراز، قاعدهای کلی بیان شده که زن مسلمان چنان رفت و آمد کند که علایم وقار و عفاف از او هویدا باشد. در این جاست که ضرورت حجاب خود را مینمایاند.
تا این جا نقدهایی که وی بر آیات وارد ساخته بود پاسخ گفتیم، اما باید گفت به جز اینها آیات دیگری نیز بر حجاب دلالت دارد.
1
حجاب، واجب دینی نیست؟
در این زمینه نوشتة محمد سعید العشماوی[1] از انسجام بهتری
برخوردار است، از این رو به نقل نظریة وی پرداخته و آن را بررسی
میکنیم. گفتنی است رأی او را عالمان دانشگاه الازهر مصر نیز نقد کردهاند .
ایشان معتقد است :
«...اما الحکم الدائم فهو الاحتشام و عدم التبرج..» یعنی حکم
همیشگی این است که وقار زن حفظ شود و آرایش و خودنمایی برای مردان
بیگانه صورت نگیرد، به جز آن، آنچه در شریعت وارد شده، اگر قابل پذیرش باشد بر احکام موقت دلالت دارد.
[2] و مسأله حجاب با وضع کنونی یکی از اختلاطهای نابجای اندیشة دینی با میراث مردمی است؛
زیرا پوشش و لباس از امور عرفی است و جزو عبادات و واجبات دینی نمیباشد.{3}
بر این اساس روی سه آیه از آیات قرآن و دو حدیث از معصومین(ع) را که مورد استناد قائلان به حجاب است،
بیان کرده و مورد نقادی قرار داده است. وی گفته است دو حدیث به علت خبر واحد بودن، قابلیت استناد ندارد.[4]
اما سه آیه از قرآن را نیز چنین پاسخ گفته است:
1. آیة حجاب
در آیه 53 سورة احزاب قرآن کریم آمده است که:
یا ایها الدین امنوا...اذا سألتموهن متاعاً فسالوهن من وراء حجاب....
ای کسانی که ایمان آوردهاید..هنگامی که از زنان پیامبر(ص) از موردی سؤال میکنید
مستقیماً روبهرو نشوید و از پشت حجابی این کار را انجام دهید....
در این آیه خداوند به مؤمنان فرمان میدهد که یا همسران پیامبر از ورای حجاب سخن گویند
. وی معقتد است این حکم به زنان پیامبر مختص است و سایر زنان مسلمان مشمول این دستور نمیباشند.{5}
2. آیة خمار
در آیه 31 سورة نور میفرماید:
قل للمؤمنات..و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن...
به زنان مؤمن بگو....که باید سینه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند..
منظور آیه این میباشد که به زنان دستور میدهد خمار (روسری) خود را پشت سر نینداخته بلگه با آن گردن و بالای سینة خود را بپوشانند.{6}
ایشان در توجیه این آیه گفته است:
در عصر پیامبر زنان پارچه به سر کرده و دو طرف آن را به پشت سر میانداختند
به گونهای که گردن و بالای سینة آنها آشکار بود. برای آن که فارقی بین زنان
مؤمن و غیر مؤمن باشد خداوند د ستور داد زنان مؤمن پارچه را که بر سر کرده بر جلوی بدن خویش رها سازند
تا از پوشش ممتازی برخوردار گردند. پس این دستور دائمی نیست، بلکه به دورانی بر میگردد ک
ه جداسازی زنان این وضع را طلب میکرده است.
3. آیة جلباب
در آیة 59 سورة احزاب آمده است که:
یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیهن، ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیما.
ای پیغمبر به زنانت و دخترانت و زنان مؤمنین بگو چادرهاشان را بر رویها و بدنهاشان فروپیچند
که این کار برای این که (به عفت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند
بر آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
ایشان در مورد این آیه شریفه نیز میگوید:
در آیه خداوند به پیامبر دستور میدهد که به همسران و دختران و زنان مؤمن فرمان دهد
که جلباب خود را (پارچهای که تمام بدن را میپوشاند) به خود گیرند تا شناخته نشوند
و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند. به تعبیر دیگر این آیه گوید زنان مؤمن و آزاد
از این پوشش استفاده کنند تا با کنیزان تفاوت داشته باشند.
در این آیه حکم پوشش معلل است به جملة >ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین>
بنابراین در عصر حاضر که مسأله بردگی از میان رفته، این حکم نیز منتفی میشود.{7}
این خلاصة رأی این نویسنده است.
گمان نمی رود این نظریه دشوار باشد زیرا ادلة بر دینی بودن حجاب، فراوان است،
و به گونهای است که هیچ تردیدی در آن نمیتوان داشت.
نخست از آیاتی که ایشان شاهد آورد سخن میگوییم و سپس به ارائه ادلة بیشتر میپردازیم:
در آیة جلباب (احزاب (33: 53) که به مؤمنان دستور میدهد با زنان پیامبر از ورای
حجاب سخن گفته شود این علت پس از آن ذکر میشود:
ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن....
این عمل به پاکی قلب شما و آنان نزدیکتر است...
این قاعده و علت، عمومیت دارد و ویژة زنان پیامبر نیست.
آیا میتوان گفت خداوند طهارت و پاکی را برای زنان پیامبر خواسته و از دیگران دریغ میکند؟
آیا میتوان گفت طهارت و پاکیزگی روان برای مردان و زنان آن دوره مطلوب بوده، اما امروز مطلوب نیست.
از این رو، این دستور عمومیت دارد.{8}
چرا به مردان نمی گویند نگاه نکنید تا زنان مجبور نباشند خود را بپوشانند؟
نه تنها به مردان تذکر داده شده بلکه قبل از هر سخنی و در اولین جمله بر همین نکته تاکید شده است.
در سوره مبارکه نور آنجا که خداوند می خواهد به زنان توصیه کند پوشش لازم را در مقبل نامحرم داشته باشید ابتدا در مود نگاه مردان توصیه نموده و به پیامبر اکرم
می فرماید:
قل للمومنین یغضوا من ابصارهم
ای پیامبر به مردان مومن بگو نگاه خود را کوتاه نموده و به حرام چشم ندوزند.
اما بدیهی است نمی شود تنها به این تذکر اکتفا نموده بلکه باید زمینه های نگاه حرام هم برچیده شود. همانگونه که برای حفظ امنیت اموال یک جامعه نمی توان
تنها به مردم توصیه نمود که چشم به اموال دیگران نداشته باشید و در ملک دیگران تصرف نکنید بلکه بر این توصیه اشیاء ارزشمند را از دسترس دور نگه داشت و از آنها
مراقبت نمود این است که در فرمانهای الهی که تنها ضامن حفظ سلامت و امنیت شخص و جامعه است هر دو جهت رعایت شده و دستور لازم هم به مردان و هم به
زنان داده شده است.
|
|
|