لابد تو هم بارها شاهد بوده ای که افرادی به خودت یا دیگران اظهار دوستی و علاقه و ارادت کرده و گاهی از الفاظی نظیر چاکرم مخلصم فدایت شوم و... استفاده کرده اند اما فرض کن روزی به یکی از این افراد بگویی من مبلغی پول لازم دارم در جواب بگوید شرمنده ام اتفاقا من می خواستم همین در خواست را از شما بکنم . روز دیگر به او بگویی اگر ممکن است فلان کتاب را به من امانت بده بخوانم بگوید: اتفاقا خودم تصمیم گرفته ام آن را مطالعه کنم . بار دیگر و بار دیگر هر بار از انجام خواسته ات سر باز زند و تنها به همان چاکرم و فذایت شوم اکتفا کند. قضاوت تو درباره او چیست؟ آیا در دل نمی گویی این چه دوستی است که از زبان فراتر نمی رود و هیچ نمودی در خارج ندارد؟ اکنون درباره ی رابطه خود با خدا بیندیش ما به خدای مهربان مان اظهار بندگی و اطاعت و دوستی می کنیم اما نشانه صداقت در این دوستی انجام کاری است که از او می پسندند. بهترین انگیزه برای پوشش تو همین است که بخواهی به پروردگار خودت خالق و رازق و فریادرس و بهترین دوست خودت اظهار محبت کنی و صداقت خود را با گردن نهادن به خواسته ی او ثابت کنی. شکر نعمت سلامتی و زیبایی وقتی انسان سری به بیمارستان می زند و بیمارانی را می بیند که از نعمت سلامتی محرومند جوان هایی را می بیند که چگونه روی تخت ها افتاده و در ارزوی روزی هستند که بتوانند با پای خود به محیط خانواده و جامعه باز گردند آنگاه متوجه نعمت سلامتی می شود. این سلامتی و زیبایی که از بزرگترین نعمتهای خداوند است تشکر لازم دارد و حداقل تشکر و سپاسگزاری این است که بوسیله همان نعمت با بخشنده ی نعمت مخالفت و معصیت نکند. خواهرم این بار که در آینه نگاه می کنی لحظاتی با خود بیندیش چه کسی این چشمهای زیبا را به من داده است این همه ظرافت دقت راستی اگر این چشمها نباشند زندگی من چقدر متفاوت می شود؟ آیا انصاف است با همین نعمت ها با دشمن خدا همکاری کنم و خواسته ی بخشنده ی این نعمتها را نادیده بگیرم؟ خواهرم تقاضا دارم با حوصله بیشتر به این عبارات دقت کنی اگر روزی همراه فرزندت از راهی عبور کنی چند کودک را ببینی که مشغول بازی هستند از سبد سیبی که همراه داری به هر کدام سیبی بدهی ولی آنها نه تنها از تو تشکر نکنند بلکه کمی از سیبها را خورده و باقیمانده آن را به سر و صورت فرزندت بزنند و او را مجروح کنند قضاوت تو در مورد آنها چیست؟ خداوند سبحان که فرزند ندارد اما مردم بندگان خدا و خانواده ی او هستند اگر خانمی به جای شکر نعمت زیبایی و سلامتی سبب بیماری روحی و آسیب دیدن باطن و روان بندگان خدا شود و آنان را از راه سعادت و شهوترانی بکشاند چنین فردی چه تفاوتی با آن کودکان ناسپاس دارد؟ آری شکر نعمت زیبایی و سلامتی انگیزه مهم دیگری برای رعایت پوشش خداپسندانه است. خلع سلاح شیطان: شیطان که دشمن قسم خورده ما انسانهاست همواره درصدد فریبکاری و ضربه زدن به ماست. او در پی زمینه هایی می گردد که بهتر بتواند انسانه را فریب دهد . برای همین است که می بینی وقتی پای پول مقام شهرت و منافع در میان است انسانها بیشتر فریب شیطان را می خورند و می لغزند در این گونه موقعیت ها شیطان فعالیت و وسوسه گری خود را افزایش می دهد و می کوشد ایمان انسان را برباید. حال اگر ما سبب شویم شیطان در کار خود موفق شود به جای اینکه یاور خدا و دین خدا باشیم خواسته یا نا خواسته یاور شیطان شده ایم. و شکی نیست که نداشتن پوشش مناسب و آرایش و خودنمایی زنان از بهترین دامها و وسائل وسوسه شیطان فریبکاری اوست. چه بسیار پاکانی که تسلیم زر و زور نشده اند ولی شیطان آنان را از طریق زنانی بی توجه و خام زمین زده و از بهشت برین به جهنم کشانده است. آری بی جهت نیست که پیامبر عزیزمان فرمودند"النظر سهم مسموم من سهام ابلیس" نگاه حرام تیر زهرآلود شیطان است. یعنی همانگونه که یک شکارچی اگر نتواند آهوی تیزپایی را شکار کند با پرتاب تیری او را ضعیف و حرکت او را کند می کند و آنگاه بسرعت خود را به او می رساند و او را می گیرد. همین طور وقتی شیطان می خواهد دختر یا پسری با ایمان و متعهد را اسیر خود کند ولی مقاومت او را می بیند ابتدا او را وسوسه می کند تا با چشمش خیانت کند و با ترغیب او به نگاه حرام نیروی ایمان او را تضعیف می کند و کم کم او را به دام خود می اندازد. می خواهم نتیجه بگیرم یکی از انگیزه های قوی حفظ پوشش و عفاف و وقار این است که هر بانوی مسلمان و معتقد این سلاح را از شیطان می گیرد و او را از خود ناامید می کند و اجازه نمی دهد شیطان از او سوء استفاده کند و او را در دام گرفتار نماید. تحصیل امنیت فردی و اجتماعی: خانمی که پوشش صحیح ندارد و خودآرایی می کند افراد مریض و مغرض را متوجه خود می کند و طبیعی است که چنین افرادی مزاحمت هایی برای او ایجاد می کنند و کم کم با شیوع این برخوردها ناامنی در جامعه گسترش می یابد . همانگونه که قبلا اشاره کردم اغلب اسیدپاشی ها آدم ربایی ها تعرض ها و بی حرمتی ها نسبت به خانم هایی صورت گرفته و می گیرد که از پوشش خوب و وقار لازم برخوردار نبوده اند . پس می شود ادعا کرد حفظ امنیت فردی و اجتماعی هم از جمله انگیزه های قوی حفظ پوشش است. شریک نشدن در جرم و تقصیر دیگران: برخی از خانم هایی که با پوشش مهیج و آرایش های توجه برانگیز در کوچه و خیابان ظاهر می شوند می گویند: ما نه خود اهل هرزگی و خیانت به همسران مان هستیم و نه به افراد فاسد اجازه می دهیم که معترض ما شوند و حتی با ما صحبت کنند پس ما در عین حال که پوشش لازم را نداریم هرگز اجازه نمی دهیم از ما سوء استفاده شود و یا به دام افراد شیاد و فرصت طلب بیفتیم. باید به چنین بانوانی گفت وقار و متانت شما در مقابل نامحرمان ستودنی و ارزشمند است اما از دو نکته نباید غافل شد. پیش از هر چیز وقتی فهمیدیم پوشش بانوان خواست خداوند و فرمان اوست در هر حال باید مطیع او باشیم خواه زمینه سوء استفاده ی شیاطین فراهم باشد خواه نباشد. دوم اینکه گاهی اتفاق می افتد مثلا جوانی با دیدن یک خانم که پوشش مناسب ندارد و با سر و وضعی برانگیزاننده در خیابان حاضر شده تحت تاثیر وسوسه های شیطانی قرار می گیرد و بخواهد مزاحمتی برای آن خانم ایجاد کند اما با برخورد تند او مواجه شود و برگردد. ولی این طوفان درونی او را به حال خود نمی گذارد و باعث می شود او به سراغ دیگری برود و برای بقیه مزاحمت ایجاد کند. فریب خوردن دختری جوان و جدا شدن او از خانواده درگیری و ضرب و شتم و گاهی فجایع دیگر همه و همه پیامدهای این وضعیت اند. عامل اصلی این خطاها و خسارت ها اولین خانمی است که با وضع نادرست خود زمینه ساز این وسوسه ها و اشتباهات شده است. گاهی این اشتباهات به خطاهای بزرگتر و بزرگتر منجر می شود و جرمی بسیار سنگین پدید می آید و صد البته مسءولیت عمده این وضعیت بر دوش مسبب اصلی و عامل اول است. بگذار خاطره تلخی را برایت بازگو کنم که هرگز آن را فراموش نمی کنم : جوانی پس از درددل های مفصل بامن می گفت: هر گناهی که شما تصور کنید از من سر زده و آغاز همه ی این انحرافات دیدن یک منظره مهیج و محرک بود. خواهرم خوب بیندیش اگر ان منظره ظاهر خانمی بی احتیاط باشد که با لباس و آرایش خاص خود این جوان را در معرض سیل وسوسه های شیطانی قرار داده چقدر جرم او سنگین است و در چه گناهان بزرگی شریک شده در حالی که خود از همه جا بی خبر در دل می گوید من که به کار کسی کار ندارم و به راه خودم می روم. پس گاهی رعایت نکردن پوشش و نداشتن وقار لازم انسان را شریک جرم دیگران قرار می دهد. آثار دیگر: علاوه بر آنچه برایت نوشتم رعایت پوشش مناسب برای هر بانوی مسلمان آثار و برکات جانبی دیگری هم دارد مانند تشویق دیگران به بندگی خدا و رعایت خواست او زیرا در هر جامعه ای می توان میدم را به سه دسته تقسیم کرد دسته ی اول کسانی هستند که خوبند و در خوبی خود محکم و پابرجا هستند.دسته دوم بدان و افراد که در خطاکاری خود پابرجا و ثابت قدم اند و این دو دسته همیشه در اقلیت هستند. اما اکثریت افراد هر جامعه که دسته سوم را تشکیل می دهند تابع وضع موجود و شرایط حاکم هستند . اگر خوبی ها رواج یابد ایشان هم تبعیت می کنند و اگر رسم ها و قواعد نادرستی در جامعه عرضه شود از همان پیروی می کنند. بنابراین کسانی که راه و رسمی را در جامعه نشر می دهند در چگونگی رفتار سایر افراد دخیل هستند چه آن راه و رسم خوب باشد چه بد. پیامبر عزیزمان می فرماید : هر کس سنت و روش حسنه ای را رواج دهد که پس از او دیگران از آن تبعیت کنند با عمل خوب هر نفر ثوابی هم به آغاز گر آن سنت حسنه داده می شود بدون اینکه از پاداش انجام دهنده ی عمل کم شود و هر کس سنت و روش نادرستی را در جامعه رواج دهد و دیگران از او تبعیت نمایند با عمل هر کس یک گناه هم در نامه ی عمل آغازگر آن خطا و خلاف نوشته می شود بدون آنکه از گناه انجام دهنده ی آن چیزی کم شود. در مورد بحث ما هم باید اذعان کرد رعایت کننده ی پوشش مناسب از پاداش تشویق دیگران به این عمل خداپسند بهره مند است. بگذار اضافه کنم از آثار این عمل ارزشمند تقویت اراده و مبارزه با نفس است. می دانی یکی از حالات نفس انسان نفس اماره نامیده می شود که همواره انسان را به بدی ها وا می دارد . برخی گفته اند کسی که به خواست نفس خود عمل کند و به فرمان او از فرمان خداوند سر پیچی کن مانند شخصی است که بچه گرگی را از بیابان گرفته و چون نوزاد هر حیوانی دوست داشتنی است به او غذا می دهد و با او بازی می کند غافل از آنکه هر لقمه ای که به او می دهد دشمن خطناکی را می پروراند که وقتی قوی شد اول خود را از بین می برد خانمی که گرچه میل باطنی و خواست نفسانی او خودنمایی و آراستگی در مقابل نامحرمان است اما برای خدا و جلب رضای او با خواست نفس خود مبارزه و پوشش لازم را رعایت می کند بتدریج از اراده ای قوی برخوردار می شود و در سایر امور هم می تواند براساس عقل و طبق فرمانهای خدای مهربان عمل نماید. چنین انسانی راحت تر می تواند سایر غرایز مانند ریاست طلبی و حرص و طمع را در وجود خود مهار کند.
|